دیکشنری
داستان آبیدیک
old snow
ɑld sno
فارسی
1
عمومی
::
برف کهنه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OLD ENOUGH TO BE MOTHER
OLD EUROPEAN SCRIPT
OLD FASHIONED
OLD GUARD
OLD HABITS DIE HARD
OLD HAND
OLD HAND AT
OLD HAT
OLD LINE
OLD MAID
OLD ONE TWO
OLD PERSIAN
OLD POACHER MAKES THE BEST GAMEKEEPER
OLD SAW
OLD SHOE
OLD SNOW
OLD STAMPING GROUND
OLD TESTAMENT
OLD TIME
OLD TIMER
OLD WARHORSE
OLD WIVES' TALE
OLD WOMAN
OLD WOMANISH OR MANL
OLD WOMANISHNESS
OLD WORLD
OLDEN
OLDER
OLDISH
OLDNESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید